پسر کوری توی این دنیای نامرد زندگی می کرد
که یه دوست دختر هم داشت که عاشقش بود ،
پسره می گفت اگه چشم داشتم همیشه باهات می موندم ،
یه روز یکی پیدا شد که بهش چشم داد ،
وقتی بینا شد دید که ختره کوره ! بهش گفت دیگه نمی خوامت برو !!!
دختره با ناراحتی رفت و لبخند تلخی زد و گفت : مواظب چشمهام باش ! ...
When you open the door of my heart,you
hear
something like this : the lamasab daro
beband,coler roshane!