یک آواز

یادداشت روزانه

یک آواز

یادداشت روزانه

تمام

انگار دیگه برای من هیچ راهی نمونده ، از هیچ جا !

هر روز دلم به زیر باری دگر است

در دیده من ز هجر خاری دگر است

من جهد همی کنم قضا می گوید

بیرون ز کفایت تو کاری دگر است

روزای قشنگ


که ممکنه به پنج شنبه قشنگ تر و شنبه از اون هم قشنگ تر برسه !

مخصوصا توی اوج آنفولانزا !

معصومیت از دست رفته


 

گاهی صبح با یک صدا شروع میشه !

صدایی لای ثانیه های موهوم صبح پنج شنبه خواب زده بهمن ماه ...

مثل عسل-خامه ای که بین لایه های بستنی منتظر سورپرایز کردنه!  

نمی دونم چرا هر سال بهمن تا عید این همه نازه !

***

گاهی به گذشته بهشتی خودم حسودیم میشه !!!

 

 

در جستجوی ضریب تناسب !

 

فهمیدم فاصله و اشتیاق نسبت عکس دارن !

لابد از بس فیزیک و فرمول و ضریب تناسب خوندم !