قسم به بوسه آخر، قسم به تیر خلاص،
قسم به خون شقایق، نشسته بر تن داس!
قسم به آتش پنهان به زیر خاکستر،
قسم به ناله مادر، قسم به بغض پدر!
قسم به مشت برادر، قسم به خشم رفیق،
قسم به شعله کبریت و خواب حریق!
قسم به بال پرستو، به عطر فروردین،
قسم به نبض ترانه، قسم به خاک زمین.
که خونبهای تو، خون سیاه جلاد است،
سکوت دامنه در انتظار فریاد است.
که خونبهای تو اتمام این زمستان است،
طنین نام تو، در ذهن هر خیابان است.
هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیده ی من ز هجر خاری دگر است
من جهد همی کنم قضا می گوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگر است ...